کد مطلب:34826
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:18
چگونه قرآن بر خاتميت پيامبر گواهي ميدهد؟
از ميان آيات قرآن روشنترين آيهاي كه بر خاتم بودن پيامبر اسلام تصريح ميكند، آيه زير است «ماكانَ مُحَمَّد اَبا اَحَد ٍمِنْ رِجالِكُمْ وَلكِنْ رَسُولَ اللهِ وَ خاتَمَ النَّبِيّينَ وَكانَ اللهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليماً؛». احزاب/ 40 [محمد(ص) پدر هيچ يك از مردان شما نبوده و نيست؛ ولي رسول خدا و ختم كننده و آخرين پيامبر است و خداوند به همه چيز آگاه است!]
براي روشن شدن مفادّ آيه، لازم است كه پيرامون لفظ «خاتم» توضيح داده شود؛ خاتم در لغت عرب، به چيزي گفته ميشود كه با آن آخر نامه مهر مي گردد. در گذشته مهر انسان به جاي امضاي امروز او بود و هم اكنون اسناد و نامههاي مهم را علاوه برا امضاء، مهر نيز ميكنند و در دواير دولتي و مقامات رسمي، مهر اداره موقعيّت خود را هنوز حفظ كرده است. مهر نامه و يا سند، علاوه بر اين كه گواه بر صحّت انتساب آن به دارنده مهر است، خود دليل بر ختم و پايان يافتن نامه و سند، به شمار ميرود و در نتيجه محتويات نامه و يا سند، تا آنجا اعتبار دارد كه در محدودة مهر قرار گيرد و چيزي كه خارج از محدودة مهر باشد از اعتبار ساقط بوده و ربطي به صاحب مهر ندارد.
خلاصه«خاتم» يعني چيزي كه با آن نامه ها و اسناد و دفاتر و ظروف مهر ميشد و اگر در زبان عرب به انگشتر«خاتم » ميگويند براي اين است كه در گذشته مهر آنان، انگشتر آنها بود و سلاطين و شيوخ قبايل و بزرگان مملكت، نامه و اسناد خود را با انگشتر خود كه معمولاً نام شخص در آن حك مي شد، مهر ميكردند. (مقدمه ابن خلدون، 1/220.)
هنگامي كه پيامبر اسلام(ص) تصميم گرفت دعوت خود را گسترش دهد و با پادشاهان و زمامداران وقت مكاتبه نموده و سفيري اعزام نمايد، دستور داد تا براي او انگشتري تهيّه نمايند كه در آن « محمّد رسول الله » حك گردد، وي تمام نامه هاي خود را با آن انگشتر مهر ميكرد. (طبقات كبري، 1/258.)
بنابراين، معني ابتدايي «خاتم» انگشتر نيست، بلكه مفادّ اوّلي آن همان وسيلهاي است كه با آن نامه و اسناد و احياناّ درهاي ظروف مهر ميشد و اگر به انگشتر، خاتم ميگفتند، براي اين بود كه با آن دو كار انجام ميگرفت.
امروزه نيز در كشورهاي عربي به انواع مهرها كه با آن نامه و اسناد و دفاتر دولتي مهر ميگردد و يا خانه و انبار و مؤسّسهاي لاك و مهر ميشود، «ختم» ميگويند.
روي اي بيان، معناي «خاتم النّبيين» روشن گرديد؛ زيرا مفادّ آن اين است كه محمّد(ص) شخصيّتي است كه با او درهاي نبوّت كه از زمان حضرت آدم تا زمان وي به روي بشر باز بود، مهر و بسته شد و اين فيض الهي، بر اثر بينيازي جامعة انساني از پيامبر و دين مجدّد، به پايان رسيد و بار ديگر پيامبري پس از وي نخواهد آمد و همان طور كه با مهر، پايان يافتن محتويات نامه اعلام ميگردد و ميرساند كه مقصود نويسنده از نامه به آخر رسيده است، همچنين با اعزام پيامبر اسلام، پايان يافتن اين فيض و به آخر رسيدن و ختم جريان اين موهبت الهي، اعلام گرديد و غرض از اعزام رسل و پيامبران به آخر رسيد، گويي كه وجود او بسان مهر است كه به باب نبوّت خورده و اين در را براي ابد به روي بشر بسته است.
معارف اسلام
ايت الله مكارم شيرازي
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.